جهان بدون موسيقي شايد جايي بود كسالت آور، موسيقي قطعا پديدهايست كه زندگي را زيباتر كرده و گاهي اوقات مانند پناهگاهي براي فرار از روزمرگي و مشكلات است. موسيقي كلاسيك را بسياري سرآمد اين هنر ميدانند، زادگاه هنرمنداني كه ميتوان آنها را نابغه خواند. آثار اين هنرمندان نام آشنا به نوعي دنيا را تحت تاثير خود قرار دادند و تحولي بپدند در دنياي رنگارنگ موسيقي. كنسرتوها يا قطعات موسيقي زيبا و بسيار نام آشنايي در دنياي موسيقي وجود دارند، قطعاتي كه نامهاي بزرگي در پشت ساختشان قرار گرفته، اما اينكه كداميك بهترينند شايد انتخاب سختي باشد. در اين مقاله به معرفي بهترين كنسرتوهاي موسيقي پرداختيم. ● كنسرتوي امپراطور اثر بتهوون آخرين اثر پيانوي بتهوون، قطعهاي مهيج، اصيل، چالش برانگيز و البته فراموش نشدني است كه در بين سالهاي ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۱ نوشته شد و يكي از پنج ساختهي بتهوون با پيانو بود كه متاسفانه خود او موفق به اجراي آن نشد. اين قطعه اما بر خلاف اسمش هيچ ارتباطي با هيچ امپراطوري ندارد و در واقع بتهوون آن را براي رادولف، كه حامي اصلي اش در آن زمان بود، ساخته است. اين كنسرتو به طور غير معمولي با كادِنزا (نوازندگي انفرادي) شروع ميشود و با حركتي آهسته و بهشت گونه ادامه مييابد و در انتها پاياني بهاري را با خود دارد. ● كنسرتو كلارينت اثر موتزارت شايد بتوان گفت هيچ آهنگسازي نتوانسته براي كلارينت قطعهاي به مانند كنسرتوي موتزارت بنويسد. موتزارت در هر مرحله بهترين ويژگيهاي اين ساز را به نمايش ميگذارد. اين قطعه بي شك يكي از بزرگترين و باشكوه ترين قطعات تاريخ موسيقي است و از سه بخش تند و بانشاط (Allegro)، ملايم وآهسته (Adagio) و دوباره با نشاط (Rondo: Allegro) تشكيل شده است. ● كنسرتوي ويولون اثر برامس كنسرتوي ويولونِ برامس در بين قطعات عاشقانه، واقعا يكي از بي نظيرترين هاست. اين قطعه دامنهي احساسي فوق العاده اي دارد كه ويولون آن را به نحوي شايسته خلق كرده است. برامس اين كنسرتو را براي دوست صميمياش يوزف يواخيم نوشت، كه ويولونيستي بزرگ در دوران خود بود. ● كنسرتوي اركسترا اثر بارتوك هيچ سوليستي در اين كنسرتو وجود ندارد، اما همهي سازها نقش مهمي را در اين قطعه ايفا ميكنند و اثري بينظير، آميخته به شكوه، احساسات و نبوغ را در پنج بخش ارائه ميدهند. بارتوك و خانوادهاش در ۱۹۴۰ از اروپاي جنگ زده به ايالات متحده رفتند و مدتها براي گذران زندگي با چالشهاي مختلف دست و پنجه نرم ميكردند، بعدها بارتوك به اركستر سمفونيك بوستون پيوست و با استقبالي بي نظير رو به رو شد و در ۱۹۴۴ اين قطعه را در اين اركستر به اجرا درآورد كه از آن زمان تاكنون، يكي از محبوب ترين كنسرتوهاي موسيقي است. ● كنسرتوهاي براندنبورگ اثر باخ كنسرتوي براندنبورگ باخ، مجموعهاي شامل شش قسمت است كه هر شش كنسرتو، لايق قرار گرفتن در بين بهترينهاي دنيا هستند. هر كدام از اين قطعات براي سازهاي مختلفي ساخته شده اند. به طور مثال، در سمفوني شماره ۵ ويولون، فلوت و هارپسيكورد سازهاي اصلي هستند. تاريخ ساخت اين قطعات مشخص نيست، باخ نسخه خطي آنها را در ۱۷۲۱ منتشر ساخت اما ممكن است كه اين كنسرتو را چند سال قبل از آن نوشته باشد. ● كنسرتوي ويولون سل اثر الگار صداي واضح و رنج گستردهي ويولون سل، براي آهنگسازان بسيار الهام بخش بوده و الگار هم از اين موضوع مستثني نيست. در اين كنسرتو، او از حداكثر قابليت هاي ويولون سل بهره برده و با استفاده از زبان موسيقي بي نظيري كه منحصر بفرد به خود اوست، لحظاتي از شكوه، اشتياق و اضطراب را مجسم ميسازد. اين قطعه آخرين كار بزرگ الگار بود كه در ۱۹۱۹ ساخته شد، اما در ابتدا تنها نمايشي پر سر و صدا بود و دههها طول كشيد تا محبوبيت امروزش را بدست آورد، محبوبيتي كه آن را مرهون ژاكلين دوپره و زحماتش براي بازسازي و تنظيم اين قطعه است. ● كنسرتوي ترومپت اثر هايدن درخشان ترين ساز كه توسط آفتابيترين آهنگساز به كار گرفته شده! چه چيزي را ميتوان دربارهي كنسرتوي ترومپت هايدن دوست نداشت؟ اين قطعه زيبا را هايدن در ۱۷۹۶ براي دوستش آنتون وينديگر كه استاد و سازندهي ترومپت بود ساخت. اين كنسرتوي سه بخشي، نشاط و ذوق بي نظيري را با مخاطبان خود به اشتراك گذاشته و نهايت توانايي موسيقيايي ترومپت را نمايش ميدهد. ● كنسرتوي چهار فصل اثر ويوالدي همهي ما چهار فصل ويوالدي را بارها شنيديم و همين شايد دليلي باشد براي اينكه ندانيم چه قطعهي بي نظيري است. در اين قطعه در واقع چهار كنسرتو يكي شده و هر بخش به يك فصل سال اختصاص مييابد. هر يك از بخشها با تصويرسازي شاعرانهاي كه موسيقي مجسم ميسازد، همراه است، از آواز پرندگان بهاري تا طوفان تابستانه و لغزش اسكيت بازها در ميانهي زمستان. اين قطعه در سال ۱۷۲۵ در آمستردام منتشر شد، هر چند ويوالدي آن را ۸ يا ۹ سال قبل از آن ساخته بود. كنسرتوي چهارفصل جدالي بين هارموني و نبوغ و در نهايت تركيبي بي نظير از هر دوي آنهاست. ● كنسرتوي شماره ۲ پيانو اثر راخمانينوف كنسرتوي شماره ۲ پيانو اثر سرگئي راخمانينوف روسي را ميتوان يكي از بهترين قطعات موسيقي طول تاريخ دانست. كنسرتويي كه از اولين تا آخرين نت آن، شاهكاري بي نظير است. تركيبي فوق العاده از تكنوازي و همنوازي ، طوفاني از احساسات كه به طرزي الهام بخش با موسيقي تنيده شده و قلب شنونده را با خود همراه ميسازد. راخمانينوف، پس از سالها شكست موسيقيايي به خصوص در سمفوني شماره يك خود، در سال 1901 موفق به نوشتن نسخه اوليه اين قطعهي بي نظير شد و دنياي موسيقي را تحت تاثير خود قرار داد. ● كنسرتوي ويولون اثر سيبليوس ليست ما كامل نخواهد بود مگر با ژان سبيليوس، آهنگساز مطرحي كه آرزو داشت ويولونيستي حرفهاي شود اما ميتوان گفت كه خيلي موفق نبوده! البته بعضي با كمي غرض اينگونه از او ياد ميكنند، اما سيبليوس انتقام اين حرف را با كنسرتوي ويولوني كه در سال ۱۹۰۴ نوشت، از منتقدان خود گرفت! دونالد تووي، منتقد موسيقي اين قطعه را پولونايزي (نوعي رقص لهستاني) براي خرسهاي قطبي توصيف كرد و گفت كه اين قطعه به مانند يخهاي فنلاند، زادگاه سيبليوس برق ميزند. اين كنسرتو از سه بخش تشكيل شده : نشاط انگيز ملايم (Allegro moderato)، ملايم (Adagio) و تند و نشاط انگيز (Allegro). اين اثر منحصر بفرد براي تكنوازها چالشي همه جانبه است و همين آن را به يكي از بهترينهاي دنيا تبديل كرده.
دوشنبه ۱۵ دی ۹۹ | ۱۲:۳۱ ۳۶ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است