ده عكسي كه" غم" را به ثبت رساندند

write about all kind of things we found interesting

ده عكسي كه" غم" را به ثبت رساندند

۱۳ بازديد

 

علاقه مندان به هنر عكاسي مي دانند كه اين هنر در تاثيرگذاري حرف اول را بين تمامي هنرها از جمله موسيقي،سينما، و... ميزند . و نكته اي كه اين هنر را متمايز ميسازد،مختصر بودن و در عين حال عميق بودن آن است.
عكاسان بزرگ به ما ثابت كردند كه عكاسي يكي از پيچيده ترين هنرها و فراتر از مفهوم شاتر زدن هست.
و ما تلاش كرديم در اين مقاله عكس هايي را به نمايش بگذاريم كه احساس تفكر را در ما زنده ميكند.
 
در اين عكس دو مرگ در دو طرف لنز دوربين اتفاق افتاده است.
نخست، مرگ كودك سوداني‌ست كه بخاطر گرسنگي و سوءتغذيه  جان مي‌سپارد و لاشخوري در انتظار مرگ اوست.
اما مرگ دوم ،مرگ عكاس است!
بعد از اينكه "كوين كارتر"(عكاس اين اثر) اين عكس را به نيويورك تايمز فروخت و نيويورك تايمز هم آن را منتشر كرد، بسياري از خوانندگان، جوياي سرنوشت دختر بچه‌ي داخل عكس شدند. كارتر بعدها اعلام كرد كه بعد از گرفتن اين عكس پرنده را از نزديكي دختر دور كرده است و مطمئن شده كه او در امان است. مدتي بعد و پس از دريافت جايزه پوليتزر اما كارتر اقدام به خودكشي كرد. دختر بچه‌ي داخل عكس نيز در سن ۱۴ سالگي و بر اثر تب مالاريا از دنيا رفت.
 گروهبان آمريكايي داخل عكس پس از سوار شدن به هليكوپتر حاوي مجروحان و كشته شدگان آمريكايي، متوجه مي‌شود كه كيسه‌ي كنار دستش جسد بهترين دوستش را در خود دارد كه به اشتباه و توسط نيروهاي خودي به قتل رسيده. در اين تصوير عكاس سوگواري اين گروهبان را ثبت كرده است.
اين خاصيت جنگ است، يك روز ممكن است بهترين دوستت را بكشي و يك روز ديگر كسي را كه شايد در آينده ميتوانست بهترين دوست ، معشوقه و يا همدمت شود.
برخورد سرانگشتان سربازي كه مدت هاست جز تفنگ و نارنجك لمس نكرده است با كلاويه هاي يك پيانو چقدر ميتواند غريبانه باشد؟؟
اين عكس يك سرباز روسي در سال 1994 در چچن است كه در ميان ويراني هاي ناشي از جنگ به  يك پيانو سالم برميخورد و شروع به نواختنش ميكند.
خيلي ها اين عكس را اينگونه نقد ميكنند كه:  "تنها هنر است كه جاويد مانده و مي‌تواند جهان را پر از صلح كند"
 
فراواني هر پديده اي باعث عادي شدنش ميشود و چقدر تلخ است كه مرگ عادي شود.
آنقدر عادي  كه وقتي كودكي از گرسنگي ميميرد، جز مادرش هيچكس به خاكسپاريش نميرود.
و چنان درسكوت ميميرد كه مرگش هيچ جنبنده اي را از خواب بيدار نميكند.
اين كودك فلسطيني خودش هم ميداند تفنگ اسباب بازيش به هيچ احدالناسي آسيبي نمي‌رساند، اما چنان مصمم آن را بالا گرفته است كه نميدانم به كودك بودنش شك كنم يا اسباب بازي بودن تفنگش .
خاورميانه كودكي را چونان ميكشد كه طناب، اعدامي را…
انگار سرش را روي دريا گذاشته و خوابيده است كه اي كاش اينطور بود،”آلان كردي” سه ساله  به همراه خانواده اش  يكي از  آوارگان جنگ سوريه بودند ،كه به اميد يك زندگي بهتر و بدون جنگ قصد سفر به كانادا از طريق جزيره كوس در يونان را كردند ،اما در حين سفر آلان، برادر ۵ ساله‌اش (گاليپ) و مادرش غرق ميشوند و تنها پدر خانواده زنده مي‌ماند. و يك عكاس ترك اين قاب را به ثبت  مي‌رساند
او هم حق داشت بخاطر خراب شدن عروسك هايش گريه كند
او هم حق داشت كه مادرش روي سرش دست بكشد و موهايش را شانه كند
اما چه كند كه قرباني خشكساليست
و بايد بخاطر غذا اشك بريزد
و مادر گرسنه‌اش جوري دستش را بر سرش بكشيد كه گويي دارد داغ ديده اي را تسكين مي دهد.
نمي داند بايد شاد باشد كه از دست داعش فرار كرده است،
يا غمگين باشد بخاطر مرگ خانواده اش،
يا بترسد از گذشته اش كه زخم التيام ناپذير روحش است، و آينده اي كه خاورميانه بي شك مجروحش خواهد كرد.
اصلا همين ندانستن هايش است كه از سباء دختربچه ي جنگ زده "موناليزاي قرن" را ساخت ، و قلموي داوينچي جايش را به دوربين "علي الفهداوي" داد، و اين شاهكار عكاسي آفريده شد.
 
 "تسليما اختر" با گرفتن اين عكس توانست  بي پناهي كارگران بنگلادشي را كه در بيگارخانه هاي مد و لباس شب و روز كار ميكنند و حتي ايمني محل كارشان تامين نميشود را به جهان نشان دهد، و شرايط بهتري را براي اين كارگرها فراهم كند.
اين زوج جوان در يكي از همين  بيگارخانه ها كار ميكردند كه در آغوش يكديگر اينگونه محكوم به مرگ شدند .
دوروتا لنگ" اين عكس را در سال 1936 از زني گرفت كه شوهرش در اثر سل جان خود را از دست داد،و اين زن 35 ساله با ۶ كودك  خود تنها مانده بود.بي شك فقط هنر عكاسي ميتوانست نگاه درمانده ي زن را ثبت كند"

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.